بعضی وقتها
تمام حرفها
خلاصه میشود
در یک نگاه!
چقدر خسته بود نگاهت پدر
چقدر پر تنش؛
حتی لبخندت که میخواست آرامشم دهد
هستیم را به نیستی میکشاند.
کاش میتوانستم
حتی اندکی
از این خستگی را
-عاشقانه-
در پس خندههایم
پنهان کنم
شکر که هستی ....
»Mrs. Shin ساعت 1:53 صبح روز شنبه 87 تیر 1