سفارش تبلیغ
صبا ویژن



دلنوشت های عاشقی - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل






درباره نویسنده
دلنوشت های عاشقی - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

لوگوی وبلاگ
دلنوشت های عاشقی - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید کل :369532
بازدید امروز : 33
 RSS 

   

شبی در شب ترین شبها، تو ماهم می شوی آیا؟!
تو تسلیم تماشای نگاهم می شوی آیا ؟

شبیه یک پرنده، خیس از باران که می آیم
تو با دستان پر مهرت، پناهم می شوی آیا ؟!

پس از طی کردن فرسنگها راهی که می دانی
کنار خستگیها، تکیه گاهم می شوی آیا ؟! 
....

واقعا‏ًخوشحالم که همه چیز محتاج سیگنالهای دیجیتالی نیست ...
بعضی وقتها که خیلی دلتنگ میشم و خبری ازت نیست
میگم نکنه اینقدر دور و ورش شلوغه که منو فراموش کرده
اما باز مسیج اون شبت رو میخونم
«سلام... این بچه‏ها مگه میذارن آدم یه کم به خودش برسه....»
باورت نمیشه اگه بگم 100 بار تا حالا خوندمش و .... (از همون می سه نقطه ها)
یه حس نازی توشه که دلتنگی یه عمر رو برطرف میکنه این روزها که جای خودش رو داره

هزار بار بهم گفتی که اینقدر منتظر علامت نباشم و به دلم رجوع کنم
اما شاگرد تنبلت باز هم دنبال علامته،نشونه است
با اینکه میدونه
خیلی چیزا حس کردنیه و غیر قابل بیان

میدونم وقتی من اینجا از دلتنگی شیرین حرف میزنم حتماً‏سرچشمه‏ش تویی که غرق در لذتی ...
وقتی میگی دلم یه محدثه ی قبراق و سرحال میخواد میفهمم که خیلی در مقابلت کوتاهی کردم
در مقابل خدا،در مقابل تو و حتی در مقابل خودم
میگم دعا کن برای محدثه، اما خودت میگی اصل اراده‏ته
کاش میشد به خدا هم گفت شرمند‏ه‏تم
منتظرم زودتر بیای تا اراده‏ی محدثه تقویت بشه و بشه همونی که میخوای ...

وقتی دور و وریهات میشن تصویر مجسم من، پس هربار میخوای قامت ببندی برای دورکعتی عاشقانه «اعوذبالله...» رو فراموش نکنی ....

قرارمون ساعت 18:30 با هم  
وسط غوغای زندگی،نزدیک خدا....

خدایا ممنونتم ...
پ.ن.شعرش یه عالمه ماجرا داره!‏اما میخورد به اینجا ...


»Mrs. Shin ساعت 3:59 عصر روز دوشنبه 87 فروردین 26

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
Lilypie Second Birthday tickers