آقای مدیر عالم به مدت 4 روز رفت سفر،فکککککککککککککککککککک کن!!!!!!!!!!!!
هرچند اندازه ی 10 روز کار بهم داد که بیکار نباشم اما خب وقتی نیست کارها خیلی بهتر پیش میره ...
دیشب ماه رو دیدین؟ خوردنی بود ... عین یه بادکنک بزرگ از همینها که توی نمایشگاه باد میکنن توی آسمونه!
دیشب خونه ی یکی از رفقا بودیم! ساعت 12 رسیدیم خونه. تا اومدیم بخوابیم همسایه بالایی اومد (دختر عمو جان) آخه وقت چایی خوردن شبانه بود! بعد مامان و بابا اومدن و ... این شده برنامه ی هر شب تازه ساعت 2 تصمیم میگیرن بخوابن،تا میخوابی میشه سحر!اونوخ این همسایه هامون (!) واسه سحر میان پایین!ولی همه چشم بسته((: بعد دوباره تا اینا برن و نماز بخونیم و بخوابیم میشه ساعت 6 و ییهو میبینی مامان داره بیدارت میکنه که تو رو خدا پاشو برو سر کارت((((((((((:
کمبود خواب دارم اساسی!
یه حس خاصی نسبت به امام حسن مجتبی (ع) دارم! این حسم جاها ی مختلف تقویت هم شده! یادمه داشتم برای ثبت نام مکه میرفتم،روز دوم بود و به نظر خودم یه جورایی پر کردن فرم سرکاری بود! داشتم میرفتم که فرم رو تحویل بدم یهو دیدم اونجا یه هیئت به نام امام حسن مجتبی است ... بقیه ش خصوصیه:دی!
آدم اگه به کامنتها بیشتر تعلق داشته باشه تا نوشته ها باید چه گلی رو سرش بذاره؟!
یک دوره آرشیو خوانی سریع انجام دادیم! در مورد کنکور چه چیزایی نوشته بودما ... (((:
هرچند اندازه ی 10 روز کار بهم داد که بیکار نباشم اما خب وقتی نیست کارها خیلی بهتر پیش میره ...
دیشب ماه رو دیدین؟ خوردنی بود ... عین یه بادکنک بزرگ از همینها که توی نمایشگاه باد میکنن توی آسمونه!
دیشب خونه ی یکی از رفقا بودیم! ساعت 12 رسیدیم خونه. تا اومدیم بخوابیم همسایه بالایی اومد (دختر عمو جان) آخه وقت چایی خوردن شبانه بود! بعد مامان و بابا اومدن و ... این شده برنامه ی هر شب تازه ساعت 2 تصمیم میگیرن بخوابن،تا میخوابی میشه سحر!اونوخ این همسایه هامون (!) واسه سحر میان پایین!ولی همه چشم بسته((: بعد دوباره تا اینا برن و نماز بخونیم و بخوابیم میشه ساعت 6 و ییهو میبینی مامان داره بیدارت میکنه که تو رو خدا پاشو برو سر کارت((((((((((:
کمبود خواب دارم اساسی!
یه حس خاصی نسبت به امام حسن مجتبی (ع) دارم! این حسم جاها ی مختلف تقویت هم شده! یادمه داشتم برای ثبت نام مکه میرفتم،روز دوم بود و به نظر خودم یه جورایی پر کردن فرم سرکاری بود! داشتم میرفتم که فرم رو تحویل بدم یهو دیدم اونجا یه هیئت به نام امام حسن مجتبی است ... بقیه ش خصوصیه:دی!
آدم اگه به کامنتها بیشتر تعلق داشته باشه تا نوشته ها باید چه گلی رو سرش بذاره؟!
یک دوره آرشیو خوانی سریع انجام دادیم! در مورد کنکور چه چیزایی نوشته بودما ... (((:
»Mrs. Shin ساعت 1:28 عصر روز سه شنبه 87 شهریور 26