کافر اگر عاشق شود،یکباره مومن میشود
چیزی شبیه معجزه،با عشق ممکن میشود

از دیشب آرامش عجیبی گرفتم ...
میدونستم هستی ... حتی اگه هزار بار من تخلف کنم و برم...
هر وقت برگشتم امادهتر بودی برای پذیرفتنم...
یه بار گفتم لذت بعضی کارها توی گناه کردنشه،راستش بعدش فکر میکردم دیگه تحویلم نمیگیری
اما بعدش منو انداختی توی اون تصمیم (تصمیم کبرا... همون 5 شنبه های پرخاطره ... همون جای همیشگی ...البته جامون رو یه عالمه بچه پر کرده بودند )
یادته ...
الکی الکی باز شدیم مال تو
یعنی بودیما
اما تو خواستی نشون بدی وقتی هستی،وقتی خدایی میکنی،وقتی توی رابطه ها پر رنگ میشی حتی خیلی خشک و خالی و ساده، رابطه ها شیرینتر میشه...
خیلی با مرامــــــــــــــــــــی
الحق که خدایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
خوب نشستی اون بالا و داری خدایی میکنیا...
ولی یه کم هم داری در حق ما بندههات که کارمون شده مرتب ناله زدن و غر غر کردن و ... (خب رووم نمیشه بگم بدجنسی میکنی !)
نشستی اون بالا هی ما این در و اون در میزنیم میخندی، حتماً فرشتههات هم میخندن
بعد تازه ازمون فیلم هم میگیری
بعدترش هم اینکه این فیلم رو دوباره چند سال دیگه بهمون نشون میدی
بعد میگی ...
میدونستم اخرش میای پیش خودم!اخه تو غیر از من کجا رو داشتی ...
میگن مادر از بچه اش رو بزنه،باز بچه اولین جایی که میره،میره بغل مامانش و خودش رو برای اون لوس میکنه
گفتم دعای دیدن کعبه امکان نداره مستجاب نشه
من کاری ندارم لیاقت داشتم منو طلبیدی یا برای اتمام حجت بود
من برای درخواستم کلی فکر کرده بودم
میدونستم یه چیزی باید ازت بخوام که اگه دیگه دستم بهت نرسید اون دنیا بهت بگم که کم کاری از شما نبوده نه از من!
حالا هم منتظرم ...
منتظر خود خودت ...
پ.ن. ببخشیدا ...دوباره هرچی غر داشتم زدم ..نگاه نکردم ببینم یه عالمه دوست و آشنا میان و میخونن ... ببخشید نگران شدید! میشناسید دیگه ... قاطی که میکنه خدا هم نعوذبالله توی افرینشش شک میکنه:دی
شکر خدا خیلی بهترم ... اصلنشم تقصیر خودتونه که منو لوس میکنید! من هم هی لوس بازی در میارم ... عین یه دختر کوچولو ...
ولی درگوشی بهتون بگم،وقتی مینویسم واقعاًآرووم میشم... حتی با دوباره و سه باره خوندنش!
دل همگی خوش
غم همگی کم
»Mrs. Shin ساعت 11:41 عصر روز شنبه 86 دی 8