جالب بود. من خوشم اومد ولي يه خورده گيج شدم.
سلام گلم...تنبل شدي ها...اينجوري قرار شد بي خبرم نزاري از حالت ؟؟؟؟؟؟
ديشب با برو بچ رفتيم هتل لاله ....اديسون هم رفت ..جاي شما بسي خالي..ديدي چه آرامشي داشت که !! کلي جاتون رو خالي کردم ...
راستي زير بارون نرفتي امروز؟؟؟ديروز نشستم خاطرات سال پيش همين موقع رو از توي وبلاگت خوندم ديدم بارون اومده بود ....هر چند زيبا نبود ولي فکر کنم الان بارون زيبا باشه
الهي بميرم اين اصغراينا چشه ؟؟؟بچه ام توريش نشده كه ؟؟؟بريم هم دردي..بريم گل بگيرم بريم پيشش روحيه اش متحول بشه
يانو اينو ببينننننننننننننننننننننننننننن !!!چه ميكند با دل تو ؟؟!!
تو عاشق شدي؟؟فكر نميكنم..چرا ملت چنين برداشتي داشتن خب ؟؟!!
بين جناب پرتو شما نبايد اينجا كامنت اينجوري ميزاشتي...معني نداره آقا !!! بعدم برو ادبياتت رو درست كن ..فوضول نه فضول !!
بعدم ايلده من جان تا جايي كه ما ديديم خواهرشون ريختن سرت نه داداش ماداشاش !!
خوبي گلم ؟؟؟
سلام
خيلي خوشحالم كه ميبينم بالاخره يكي ديگه هم اين دور و ورا عاشق شد كه با هم بشينيم و چايي بخوريم و آه بكشيم!!! الهي آي آآآآآآه
اما ميگم شما وضعت بهتره هاااااااا.. اقلا راه اومدين با هم! ما كه تا اومديم نگاش كنيم داداش ماداشاش ريختن سرمون و ....
راه رفتن كه سهله تا ميومديم يه نموره عاشقي از خودمون دركنيم
هيي دست رو دلمون نذار كه خوني ميشه.. ما بريم
قبض...بسط...عنايت...لطف...
گر تو را نوح است كشتيبان ز طوفان غم مخور
يا علي
شرح و بيان عاشقي در قدر اين مظروف نيست
عاشق توئي معشوق تو حظ بيانم گشته اي
سري بزنيد
قدم سبزتون خوش
يا حق
باي!
شايد بايد اين کامنت را تو وبلاگ نيلوفر ميدادم:
نت را دوست دارم چون آدم به راحتي ميتواند فوضول هايش را بشناسد! و شايد بشمارد!
يک جا توي يک وبلاگي براي يک شخصي کامنت ميدهي، بعد يک نفر ديگر يک جاي ديگر مي آيد مي گويد آن کامنتي که براي آن شخص در وبلاگش داده بودي را نبايد ميدادي!!!
خيال!
اصلا شايد بهتر بود خصوصي ميدادم!
چقدر نگرانمه و چقدر من ازاين نگرانيها ديوونه ميشم!
فکر ميکنيم خيلي تبحر پيدا کرده ايم که بفهميم چه کسي چقدر نگرانمونه!
چقدر خوبه اونقدر زرنگ باشيم که- بعد از کارهايي که نشون ميده اصلا هم نگران طرف نبوده ايم- به طرف تلقين کنيم چقدر نگرانشيم!