سفارش تبلیغ
صبا ویژن



ترسم تو بیایی و من ان روز نباشم ... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل






درباره نویسنده
ترسم تو بیایی و من ان روز نباشم ... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

لوگوی وبلاگ
ترسم تو بیایی و من ان روز نباشم ... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید کل :367037
بازدید امروز : 14
 RSS 

   


عمریه فکرم اینه تا که کجا ببینمت
کجاها سر بزنم تا اونجاها ببینمت
چند روز ه توی قنوتم همه اش دعای فرج ه
چی میشه یه بار توو اوون حال دعا ببینمت ...
به چشام وعده دادم اگه برم یه روز نجف
توو حرم میون ایوون طلا ببینمت
اونایی که دیدنت میگن میشه تو سامرا
یا شب جمعه ایه توو کربلا ببینمت
واسه یک بار هم شده شما بیا ببینمت
می خانه دگر جای من بی سر و پا نیست
روزی من خسته چرا کرب و بلا نیست
ای خسروان خووبان نظری سوی گدا کن
رحمی به من سوخته ی بی سر و پا کن
ترسم تو بیایی و من ان روز نباشم
ای دوست بیا خادم دربار تو باشم
یابن الحسن کجایی
من آمدم گدایی

میبینی
دلم تنگ شده
از دیشب mp3 شده یار هر لحظه ام!
دیشب شب عجیبی بود ...
البته، عجیب که نه!
آرامش بخش ...
میبینی اینا معجزه است
دیگه مگه چی می خوایم
وقتی حس میکنی آغوشش رو برای تو باز کرده
وقتی حس میکنی اشکای روی گونه ات رو دونه دونه اش
با نوک انگشت ستاره شون میکنه میذاره توی آسمون
دیگه دنبال چی هستی؟
دیگه چه جوری باید حالیت کنه دوستت داره
دیگه چه جوری باید بهت بگه
حتی اگه تو از پیشم بری من منتظر بازگشتت هستم
استاد اون روز جلوی مسجد جمکران نشسته بود
میگفت
خدا از نیمه ی شب میگه سائلی نیست ...
به صاحب اسمت قسم
این خدایی که من شناختمش توی این 22 سال همیشه باید جلوش شرمنده بود از محبت های همیشگیش
تو توی ذهنت فقط میگذرونی که میخواهی توبه کنی
از همه ی بدیها
یهو یبینی ورق برگشت
یا نه
بذار قشنگ تر بگم
یه جوری همه چیز رو عوض میکنه
که تو یه جوری توی عمل انجام شده قرار میگیری
میبینی چاره ای نداری
موقعی مجبوری یه کاری کنی
بعد میبینی انگار با اون عمل افتادی توی بغل خودش
وای چه حسیه
حس تنهایی با خدا
عجب ماه رمضونی شده
دارم حسش میکنم
با تمام وجود
دیشب باهاش هنوز عهد نبستی
صبح یکی زنگ میزنه
میگه دختر فلان درست رو شدی
19.92
حنده داره نه!
انگار صبح می خواست بهت بگه دیشب قول دادیا
بسم الله رو گفتیا
ببینم چی کار میکنی
تا شب نوزدهم کم مونده
یادته گفتم دوست دارم خودم به خدا بگم این رو برام مقدر کن
می خواهم تا اون شب این رو به نتیجه برسم
داره زمان زود میگذره
بجنب نازنین

دیشب حاج سعید میگفت
خیلی غلطا ازمون سر زده،‏اما یادمون باشه اگه یه موقع گناه سنگین ازت سر زده،‏رو به قبله وایستا یه سلام به امام حسین بده،بگو آقا نفهمیدم! ... نفهمیدم!ماها زیاد زمین می خوریم اما از ارباب رو بر نگردونیما ...تا خوردی زمین زود بلند شو و بگو صلی الله علیک یا ابا عبدالله ......

پ.ن. وقتی با خودت اشتی میکنی انگار همه اش full charge هستی!‏خیلی لذت بخشه ...
همگی التماس دعای شدید
در ضمن شب بیست و یکم یه گروهی هستند که به بچه های یتیم،‏ طبق روال هر سال شام میدن ... هر کی منو دید یادش باشه با جیب پر بیاد پیشم!

توی اون 50 آیه همراهیمون کنید! امروز 50 آیه ی دومه حتی یه نکته هم که به چشمتون خورد رو توی کامنت بنویسید که همه استفاده کنیم.ممنونم از دوست خیلی خیلی خیلی خوبم برای همراهی قشنگش ...



»Mrs. Shin ساعت 1:4 عصر روز یکشنبه 86 شهریور 25

Lilypie Second Birthday tickers