دلنوشت های عاشقی - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل






درباره نویسنده
دلنوشت های عاشقی - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

لوگوی وبلاگ
دلنوشت های عاشقی - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید کل :374599
بازدید امروز : 9
 RSS 

   


سینوسی ها را که می خوانم بی تاب میشوم ... از آن بی تاب ها که در نوشتن نمی گنجند!‏ بی تاب لحظات مقدس حریم یار و بی تاب دخترکان عربی با مانتوهای بلند مشکی که دستهایشان ادعیه و آداب حرمین ایرانی است که در تلاطم پر رمز و راز روضه ی نبوی زیارت حضرت زهرا (س) را زمزمه می کنند ...
مبعث ندیده نیز برایمان خاطره انگیز گشته! هوای دلمان که میگیرد،‏آسمان چشمهایمان که ابری می شود،‏ دلهایمان که در نبودنتان غبار آلود میشوند ... دیدن صحن مطهرتان، میشوید دلهای کویریمان را ... «القصه که ای باران ما بی تو کویریم ...»
این روزها،‏گیج هیاهوی دلم هستم!‏ نه توان درس خواندن دارم نه توان مشق نوشتن! نه دلم در اختیار من است و نه حتی قلمم در اختیار عقلم!‏این روزها سایه ی سنگین بغضی غریب یا شاید هم قریب نوازش می کند این گلو را ... و من در تپش داشتنش ...
دلتنگتان که میشوم همسفر،‏ از جام می عشق شما مرا سیراب میکند و مست میشوم. و چه زیباست مستی ... مست که میشوی،‏تاخودآگاه عاشق تر میشوی،‏بی دلیل شعر می گویی برای معشوق غایبت،‏ برایش درد و دل میکنی، ناز میکند و تو نیاز ... مست که گشتی،‏ سبکتر که شدی،‏ دستان همسفرت برایت بال پرواز میشود و تو بی دغدغه اوج میگیری ... مست که شدی دیگر برایت روز و ساعت و تاریخ و ماه و موجودیتت مهم نیست‏،مهم او میشود و بس ...
خضر باشی یا موسی،‏ مهم نیست!‏مهم این است که مَحرم باشی و بس ...
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند...

پ.ن.مست که شدی یادت باشد رفیق،‏تنها پرواز نکنی... آسمان اینجا پر از تطلاطم وهم انگیز شیطانی است،‏من نازک دل را تنها رها نکن در این هوای پر از ظلمات ...

یا علی ‏


»Mrs. Shin ساعت 2:31 عصر روز یکشنبه 86 مرداد 21

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >
Lilypie Second Birthday tickers