سفارش تبلیغ
صبا ویژن



جوش آوردن غیرت اقای همسر در 3 سوت! - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل






درباره نویسنده
جوش آوردن غیرت اقای همسر در 3 سوت! - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

لوگوی وبلاگ
جوش آوردن غیرت اقای همسر در 3 سوت! - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید کل :369447
بازدید امروز : 22
 RSS 

   

کلاً لذت میبرم وقتی غیرت آقای همسر به جوش میاد!امروز جوراب نازک پوشیده بودم و هی دیدم آقای همسر داره به پاهام نگاه میکنه منم اصلاً ‏توجه نکردم!تازه ته دلم کلی هم قیلی ویلی میرفت واسه اذیت کردنش!از در خونه که اومدیم بیرون گفت برم از بالا واست جوراب بیارم؟ چیکار کنم که دلم افتاده بود روی خط اذیت کردن!گفتم نه،چادرم روی پاهام رو میپوشونه!باز هیچی نگفت!

سر کوچه برادر آقای همسر منتظرمون بود که همه با هم بریم مهمونی!آقای همسر جلو نشسته بود من عقب!هی دیدم دارم به مغازه ها نگاه میکنه!یه کم ازش عجیب بود،گفتم شاید گرسنگی دم افطار ه!یهو به برادرش گفت وایستا!پرید رفت توی یه مغازه!

وقتی برگشت برادر آقای همسر پرسید،چی میخواستی؟باز هیچی نگفت!یهو دوزاریم افتاد((((((((((((:

توی گوشش گفتم رفتی جوراب بخری؟ با سر گفت بله!

کلی به خودم اخم کردم که چرا بعضی وقتها دوست دارم این طوری اذیتش کنم! اما حال داد!

پ.ن. مهمونی افطار توی تالار اصلاً‏ خوش نمیگذره!بدتر ترش اینه که زن و مرد جدا باشه و یه جورایی مجبور باشی بری سالن مد!البته من از وقتی از دست مامانم راحت شدم دیگه به خودم سخت نمیگرم!!!!خیلی رله برخورد میکنم و 2 تا مشوق هم دارم،پدر و آقای همسر!خیلی حال میده نهایت زحمتت واسه یه مهمونی شیک رفتن ، فقط یه حموم رفتن باشه:دی

پ.ن.2.امروز بالاخره بعد از چند ماه استاد پروژه م رو پیدا کردم،بهش میگم دکتر ستاره ی سهیلی،میگه شما نیستی خانم م...!من هرچقدر پر روام این دوبل من رو داره!!!



»Mrs. Shin ساعت 3:10 صبح روز یکشنبه 89 شهریور 14

Lilypie Second Birthday tickers