بعضی وقتها بعضی کوتاهی ها رو انجام میدی که زودی به چه کنم چه کنم میوفتی (اصطلاح قشنگ ترش میشه غلط کردن)
دیروز رسماً 3 بار به این نقطه رسیدم
واسم سخت بود
اونم واسه من که گاهی-فقط گاهی- حس میکنم اینقدر بزرگ شدم که میتونم تصمیماتم رو خودم بگیرم
بعد بلافاصله شَتَلَق کله ت میخوره به دیوار که اوهوی کجا داری میری این طوری، پیاده شو با هم بریم....
دیشب تا 3 از فکر خوابم نبرد .... خیلی وقت بود که اینطوری نشده بودم ....
ای خدا ماه رمضون داره همین طوری میگذره و من واقعاً دستم خالیه. بدجوری ولم کردی افتادم روی دور باطل .... خوشحال بودم ماه رمضون داره میاد،یه احساس سبکی و شادی و حالا دارم میبینم عین بچه ای که جلوی چشم مادر پر پر میشه منم دار این ماه رو از دست میدم ......
دیروز رسماً 3 بار به این نقطه رسیدم
واسم سخت بود
اونم واسه من که گاهی-فقط گاهی- حس میکنم اینقدر بزرگ شدم که میتونم تصمیماتم رو خودم بگیرم
بعد بلافاصله شَتَلَق کله ت میخوره به دیوار که اوهوی کجا داری میری این طوری، پیاده شو با هم بریم....
دیشب تا 3 از فکر خوابم نبرد .... خیلی وقت بود که اینطوری نشده بودم ....
ای خدا ماه رمضون داره همین طوری میگذره و من واقعاً دستم خالیه. بدجوری ولم کردی افتادم روی دور باطل .... خوشحال بودم ماه رمضون داره میاد،یه احساس سبکی و شادی و حالا دارم میبینم عین بچه ای که جلوی چشم مادر پر پر میشه منم دار این ماه رو از دست میدم ......
»Mrs. Shin ساعت 10:1 صبح روز چهارشنبه 87 شهریور 20