سفارش تبلیغ
صبا ویژن



به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد ... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل






درباره نویسنده
به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد ... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

لوگوی وبلاگ
به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد ... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید کل :371829
بازدید امروز : 10
 RSS 

   

سلام
صبح بخیر (کم کم داره میشه ظهر)
عید رو به همگی تبریک عرض میکنم!
پارسال یه چیزی نوشتم امسال هم اگه قرار باشه دوباره بنویسم همون متن رو
مینویسم! همچنان معتقدم "تو بین منتظران هم، عزیز من!چه
غریبی"http://daghdagheh.persianblog.ir/post/21
عرض شود خدمت شما که رجب خیلی سریعتر از اونی که فکر میکردم گذشت و الان هم که شعبان رسید به نیمه!
انگاری این دل قرار نیست درست بشه و همیشه حسرت بخوره که ای وای باز هم از دستش رفت ...
انگاری هر چی سرمون شلوغتر میشه جای خالی کمتری داریم برای اینکه به خودمون به دلمون به روحمون برسیم
عادت کردیم بذاریم بره و بره و بره تا برسه به مرحله ی انفجار تازه انوقت دنبال چاره باشیم ...
مناجات شعبانیه رو دوست دارم
مناجات شعبانیه رو خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی دوست دارم
علاوه بر اینکه حس میکنم باهاش میتونم خودم رو به خدا نزدیک کنم و ادای ادم خوبا رو در بیارم برام یادآور طوافهاییه که ...
باز توی همین مناجات عاشقانه ی شعبانیه یه قسمتهاییش دلت میخواد خدا آغوشش رو برات باز میکرد و میرفتی بغلش ...
اِلهی اِن اَخَذتَنِی بِجُرمِی اَخَذتُکَ بِعَفوِکَ
وَ اِن اَخَذتَنِی بِذُونُوبِی اَخَذتُکَ بِمَغفِرَتِکَ
وَ اِن اَدخَلتَنِی النّارِ اَعلَمتُ اَهلِها اَنِّی
اُحِبُّکَ
*حقیقتش اینه که دوست
دارم بنویسم ... عین قبلنا! اما الان تمام وقت نوشتنم مربوط میشه به
زمانهایی که اینجام! اصولاً هم اون حس و حالی که بعضی وقتها داری رو توی
سرکار پیدا نمیکنی!تصمیمی گرفته بودم که برای خودم بنویسم و بعد که اومدم اینجا بذارم توی وبلاگ اما دیدم کار بی خودیه!

*توی این 2 سال یاد گرفتم به همه چیز به چشم یه موقعیت نگاه کنم، یه
اتفاقی که توی زندگیم یه مسیر جدیدی درست میکنه! و حالا دارم تمام این
مسیرها رو از بالا میبینم .... هم حس خوبیه هم حس بد! خوب برای اون
تغییراتی که گذر از اونها وحشتناک بود و نفس گیر و حالا انگاری به ساحل
سلامت رسیده و بد برای اون جاهایی که دو دستی از دست دادی اون موقعیتهایی
رو که اگه حواست بیشتر بهشون بود، بهتر به نتیجه میرسید!
اینا رو گفتم که هم به خودم هم به یه دوست خیلی خیلی عزیز بگم برای رسیدن
به هر هدفی باید بعضی چیزا رو از دست بدی و حتی گاهی برای از دست دادنشون
هم باید بجنگی (جمله ش در ظاهر مسخره ست اما باطنش دردناکه)!هیچ وقت یادم
نمیره شبهایی رو که با تمام وجود این "پوست انداختن" رو لمس کردم ....کاش
یه شب بود، دو شب بود ولی کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور!

یا رب نظر تو بر نگردد

یا حــــــــــــــــــــــــــیّ


»Mrs. Shin ساعت 10:0 صبح روز شنبه 87 مرداد 26

Lilypie Second Birthday tickers