سفارش تبلیغ
صبا ویژن



بخواب آسوده بخواب .... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل






درباره نویسنده
بخواب آسوده بخواب .... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

لوگوی وبلاگ
بخواب آسوده بخواب .... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید کل :369451
بازدید امروز : 26
 RSS 

   

سلام

یادمه چند سال قبل یه داستانی شنیده بودم(چند روز قبل هم توی واتساپ بچه ها گذاشته بودن) که یه پیرزن و پیرمردی با هم زندگی میکردند،پیرمرده شبا خیلی خروپف میکرد هر چی زنش بهش میگفت شب خروپف میکنی گوشش بدهکار نبود تا اینکه پیرزنه یه شب صداشو ضبط کرد تا فردا صبحش بهش نشون بده که پیرمرده فردا صبحش دیگه چشماشو باز نکرد و از اون به بعد اون صدا شده بود لالایی شبای پیرزن!

حالا شده حکایت ما!

این همسرجان ما شبا قبل از اینکه سرش برسه به بالش خوابش میبره و اصولا ما به سانس خروپفش میرسیم! اما عمیقاً میتونم بگم این جزء صداهای دلنشین زندگیه! یعنی خدا به داد برسه شبایی که همسرجان یه دغدغه ای داره و خوابش نمیبره!یعنی فاتحه ی خواب راحت اون شب خونده ست،بس که از این پهلو به اون پهلو میشه خواب ما هم میپره .... شاید باورتون نشه اما وقتی میبینم خروپف همسرجان بلند شده کلی خدارو شکر میکنم که خوابه!

حالا امشب جزء همون شباست که ایشون رفتن ددر و ما در خانه یم و منتظر و بیدار تا بیاد ... انگاری وقتی نباشه هیشکی نیست واسه ما لالایی بخونه تا خوابمون ببره! یه همچین موجودی هستم من!!! 

پ.ن. نود درصد اوقات زندگیم مثل حرفهای بالاست اما ده درصد باقی مونده ش دلم میخواد خفه ش کنم که اینقدر راحت و بی دغدغه خوابیده و منوو با کوهی از بی خوابی تنها گذاشته .... والااااااااااااا

 



»Mrs. Shin ساعت 2:26 صبح روز دوشنبه 93 تیر 16

Lilypie Second Birthday tickers