• وبلاگ : به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
  • يادداشت : نقطه سر خط...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    راستش دلم نيومد جواب مدير وبلاگو ندم...

    خيلي وقت ها دلم ميگرفت كه چرا هميشه كامنت هاي يه وبلاگ دختر رو پسر ميزارند و يه وبلاگ پسر رو دخترا..

    درحالي كه خيلي راحت تر ميشه تو وبلاگ دختر شيطوني كرد....

    نميدوني با چه آرامشي متن هاتو ميخونم وكامنت ميزارم..

    يه دعامي كنم نميدونم خوشت ميياد يا نه ولي من بهش رسيدم..

    الهي هميشه وبلاگت دو سه نفر بازديد كننده داشته باشه..

    تا بتوني دلتو خالي كني نه اينكه تخته اش كني...

    در مورد وبلاگ جديد هم ببينيم چي ميشه..خبرت ميكنم..

    اينم يه كامنت با شخصيت(بدون اسمايل)

    يا حق

    پاسخ

    با دعاهات موافقم نگينم... من هم بهش رسيدم و خوشحالم از موقعيتم... حتي اگه ببينم براي يه متنم نظري گذاشته نشده...فکر نکنم ناراحت بشم...اما وقتي کامنت تو و همون دو سه نفر رو مي خونم جدا ًخوشحال ميشم...آخه شماها حرف منو مي فهميد...لازم نيست براي هر جمله ام هزارتا ديليل بيارم و ... نمي دونم چطوري بهت بگم که ...خيلي از آشنايي باهات خوشحالم ...

    سلام تنبل خانوم...

    چرا اپ نميكني؟

    نكنه رفتي به روز ولنتاين برسي؟نه به اون روزاييكه مييام و چندتا متن رو ميخونم نه به امروز كه سه بار اومدم ولي خبري نبود..

    ياحق

    پاسخ

    سلام گلم، حالا يه روز نوشت ديروز(!!!) ميزنم. جات خالي تا 10 شب يه نمايش بوديم محشر! بعدشم اومدم ونه ديدم مهمون داريم! فقط رسيدم بيام و همون يه جمله رو بذارم...ممنونم که هميشه توي تمام پستها يه نظر هميشه ثابته و اونم نظر توئه...خيلي خانومي به خدا...چاکراتيم!

    سلام سلام...:foru

    ديگه دارم از حسودي ميتركم....:BOROخوب عاشقي ميكنيه ا...من كه همه عمرم برفناست...

    منم مي خوام واسه خودم كامنت بزارم ولي فقط به خودم فحش بدم....مشكليه؟؟:joshi

    ديگه حوصله ندارم...:ah

    واسم دعا كن..

    يا حق

    پاسخ

    سلام به روي ماهت، معلومه تو کجايي؟ چرا آپ نمي کني نگين؟دل براي آپ هات تنگ شده ها! يا زودتر وب جديد بزن يا زودتر آپ کن...واااااااااااااا دختر واسه چي حسادت؟! خجالت بکش! خودت وقتي با من حرف زدي يادته چي گفتي؟ با اون که توي نوشته هام بوده خيلي فرق داشتم! اين احساس ها فقط براي لحظه هايي که مياد و ميره...کاش موندگار بشه!خيلي خانومي...
    + خودم! 

    اشكالي نداره آدم براي دل خودش بنويسه..خودش هم كامنت بذاره مگه نه؟!
    دلم براي حال و هواي بعضي ساعت هام تنگ شده...
    دلم براي حس تنهاييم با خدام تنگ شده
    اون موقع هايي كه مستأصل مي شدم و فقط و فقط خدا رو داشتم...چه عشقي باهاش مي كردم...
    وقتي حس مي كردم هيچ كسي رو جز اون ندارم...
    وقتي حس مي كردي حرف ته دلت رو هيچ كي نمي فهمه...به قول همون دوستم خودت رو مينداختي توي بغلش....
    تا حالا حس كردين، لمس كردين، چشيدين،‏...
    اگه نچشيدين نصفه عمرتون،‏نه! تمام عمرتون بر فناست!
    يه بار به خدا گفتم اگه ميبيني وقتي غرق خوشي ميشم تو رو يادم ميره هر چي گرفتاريه بذار جلو پام... هنوز يه هفته نشده بود حس كردم ديگه نمي كشم، جلوي قولم به خدا كم اورده بودم...
    اما قربون مرام و معرفتت...
    دلم ،نه! روحم،‏همه ي وجودم،‏همه و همه براي لحظات تنهاي با تو بودن داره مي تپيه....
    مي دونم دوستم داري...با اون همه نالايقي اما هنوز هم به كمكت احتياج دارم شايدم بيشتر از قبل....
    ميشه باز هم همون شعر هميشگي رو بخونم....

    تو كه يك گوشه ي چشمت غم عالم ببرد
    حيف باشد كه تو باشي و مرا غم ببرد

    ....