• وبلاگ : به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
  • يادداشت : وقتي اديسون هم ناز ميكند!!!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اومدم كامنت بزارم كامنت بچه ها رو خوندم خنديدم و مستفيض شدم ...خودم نميخوام كامنت بزارم ..حرفيه ؟؟!!!

    راستي چند شب پيش بهتون گفتم كه ما هم اديسونمون رفتن تعطيلات و اينا....توي اون تاريكي و مشعل ِ گاز و اين چرت و پرتا مهديه آهنگ عروس مهتاب رو گذاشته با گوشي و ميرقصه...ميگم چه وقت رقصيدنه ورپريده ..ميگه خب حالا اگه زشت رقصيدم تو نميبيني كه غر بزني !!‏ بله اين هم از ثمرات نبودن برق در خانه ي ما !!!‏

    محمد جواد هم ميگفت :بقا حف(برقا رفت !)

    يه چيزي سيب خنده چيه ؟؟؟من يادم نمي ياد

    پاسخ

    سلامتو که خوردي!بعدشم کي جرات داره به شما بگه اشکال داره يا نداره!شما هر جور صلاح ميدوني برخورد کن عزيزم (هم بُلد هم ايتاليک) :دي! اخــــــــــــــــــــــــــــــي اصلاً همه ش زير سر نجمه است!!!هي من گفتم اين عروس مهتاب چيزه ...ميگن بچه رو از هر چيزي منع کني بيشتر پا پِيِش ميشه:دي ! من هم دوسش دارم، عروس مهتاب رو ميگما:دي آخي مهديه که دوباره ما رو ميبينه اما محمد جواد فکر نکنم روي ديدن ما دو تا روداشته باشي! هيچ وقت اون کيک خوردنش يادم نميره-: يه دونه از اين طنزا بود واسه بچه ها توي برنامه کودک و نوجواننشون ميداد ! (بيشتر از اين بلد نيستم توضيح بدم خب) .... يه دختر بزرگ واسه هر چيزي اشک نميريزه((((((((((((: .... -: