وبلاگ :
به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
يادداشت :
گفتا خموش حافظ،كاين قصه هم سر آيد!
نظرات :
0
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
..............................
تازگيها دارم به يقين ميزسم كه گم كرده ي ما زميني نيست
اويي نيست كه با جانم و عزيزم و.............صدايش كنيم
اه
وسط گريه خندم گرفت
راستش از ظهر يادش و يادت افتاده بودم
و باز هم خنده ام گرفته بود
آخر تصميم گرفتي چگونه صدايش بزني
پاسخ
من هم کم کم دارم ميرسم يعني راستش رسيده بودم .... اما اين دل آدم بشو نيست که نيست! مشکل اينجاست که بلد نيست از اون منبع لايزال سيراب بشه راه اشتباه رو ميره! وجود هردوش لازمه هم زميني هم خدايي ... از زميني نميشه به خدايي رسيد مگه اينکه از دستش بدي و تازه بفهمي چقدر پشتت خالي شده! اما اگه خدايي رو داشته باشي و از عشقش سيراب بشي و بتوني به يکي که لايقشه عشق بورزي به نظرم کمال لذته! چه حرفهايي ميزنما! يادت باشه همديگه رو ديديم اينا رو بهم نگي يه وخ:دي واااااااااااااااااااااااااااااا واقعا ًکه! تو چيکار داري به مردم!به کار خودت برس :دي يادته! توي اوج حالت عرفاني بچه ها يهو بهت ميگفت با "جان" قشنگ تره! نه! تو ميگفتي اون طوري قشنگ تره من همچنان معتقدم در خفا "عزيزم" شيرين تره! يکي بياد اينا رو بخونه چي فکر ميکنه !و خدا مسيج را آفريد(((((((((((((: