وبلاگ :
به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
يادداشت :
پنجره فولاد رضا برات كربلا ميده ...
نظرات :
3
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نجره
بازم سلام
داشتم خفه ميشدم ولي نميدونم چرا
بگذريم
از ديروز تا حالا هي ياد كاري مي فتم كه ميكردي،همون كه مامانت دوس داره.
نميتونم جلو خندم و بگيرم
بازم ميخوام
پاسخ
سلام خانوم ...ميدونستي وقتي کامنت ميذاري من چقدر لذتمند ميشم! ديشب به ياسي گفتم داشتم کامنتهاي ارديبهشت و خرداد رو ميخوندم دلم براي کامنتهاي طولانيت تنگ شده بود.... بذار ببينم! اوني که مامانم دوست داره يا اون قسمتي که مال منه؟:دي ولي خوبيت نداره! يه کم سعي کن سنگين باشي! من همب ه جاش قول ميدم واسه دفعه ي بعد برات "دسته جمعي رفته بوديم زيارت" رو بخونم((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((: همراه با رقص نور!*-: