• وبلاگ : به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
  • يادداشت : کمي شعر-به بهانه باران ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    نامرديه، از ديشب مدام اين بيت سر زبونم ئه :(
    پاسخ

    تقصير من نيست نجوا:(
    سپردم به فراموشي به سختي خاطراتت را
    ولي باران که ميگيرد... ولي باران که ميگيرد..
    پاسخ

    دقيقاً اون شب ....ولي باران که ميگيرد!!!
    سايت خبري و تفريحي نگارا به طور اتوماتيک اپديت ميشود و اخبار را از سايتهاي ديگر دريافت و نشان ميدهد براي داشتن سايتي مانند نگارا با ما تماس بگيريد
    + مهدي 

    سلام

    آبي برايت نوشتم به رنگ آن باران(هاي) دلمان...

    باران که مي بارد/ دلم از شوق مي گريد/ نگاهم غرق در اميد/ درخت کينه ام/ از ريشه مي پوسد/ ببين / باران که مي بارد/ دلم يک آسمان/ پرواز مي خواهد/ سکوتي مملو از آواز مي خواهد/ دلي شايسته ي يک راز مي خواهد/ وشايد شانه اي دمساز مي خواهد/باران که مي بارد/ حواسم پرت لبخند تو مي گردد/ تمام فکر من پابند احساس تو مي گردد/ به دنبال تو مي گردد / درون خاطرم گرم تماشاي تو مي گردد/ باران که مي بارد/ هوا بوي تو مي گيرد/ شبم رنگ از شب موي تو مي گيرد/ تمام عطر خود را ياس/ از کوي تومي گيرد/ و شايد ماه هم اصلا / تماماً نور از روي تو مي گيرد/ باران که مي بارد/ تو را آهسته مي خوانم/ تو را من از خدا هر لحظه مي خواهم/ باران که مي بارد...

    پاسخ

    ديشب بارون قشنگ ياومد اولش فکر نميکردم بارون باشه!وقتي پنجره رو باز کردم بوي بارون حالم رو اساسي عوض کرد ...ممنون از شعر:)