سفارش تبلیغ
صبا ویژن



وقتی ادیسون هم ناز میکند!!! - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل






درباره نویسنده
وقتی ادیسون هم ناز میکند!!! - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

لوگوی وبلاگ
وقتی ادیسون هم ناز میکند!!! - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید کل :369501
بازدید امروز : 2
 RSS 

   

ادیسون جان
کجا بودی که وقتی رفتی ناگهان دلمان برایت تنگ شد
چون نه میشد به اینترنت وصل شد
نه اهنگ گوش داد
نه تلفن حرف زد
نه حتی زیاد با مسیج چت کرد
حتی نمی‏شد فهمید در شام چه ریخته مادر جان
یا حتی ملیکا خودکارش رو کجا گذاشته
پدر جان نتوانست روزنامه‏اش را بخواند

ادیسون جان
از تو چه پنهان شام را روی سکوی آشپزخانه دم خیابان خوردن هم لذتی داشت
این که حتی یواشکی ماکارونی رو دور لبانت بمالی تا چرب و چیلی شود هم ایضاً
این که هر از گاهی داخل خیابان را سرک بکشی که دیگر نگوووووووووووووووو
شنیدن حرفهای خانوادگی مردم در خیابان هم لذتی قابل وصف داشت -هرچند این مورد تقصیر خودشان بود،نه من!-

ادیسون جان
اینکه یک ساعت کنار خانواده ی 3 نفری بشینی و حرف بزنی هم از برکات نبودنتان بود
اینکه ملیکا 2 ساعت یک‏ریز حرف نزند هم بین خودمان بماند،‏چسبید

البته ادیسون جان
جایتان بسی خالی بود
و از دیدنتان مشعوف گشتیم
ادیسون جان
ما کماکان مخلصیم اما اگر گاهی نباشی هم خوب است

شاید کمی چشمانمان برای دیدن هر چیزی بازی نکرد!!!!!!
 
روی ماهتان را میبوسند


»Mrs. Shin ساعت 12:10 صبح روز چهارشنبه 87 اردیبهشت 11

Lilypie Second Birthday tickers