سفارش تبلیغ
صبا ویژن



فراموشکار! - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل






درباره نویسنده
فراموشکار! - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

لوگوی وبلاگ
فراموشکار! - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید کل :366969
بازدید امروز : 0
 RSS 

   

دیروز زنگ زدم به همسرجان،میگه قطع کنه الان بهت میزنگم نشون به اون نشون که تا نیم ساعت بعد دیدم خبری نشد!زنگ زدم میگه آخ ببخشید یادم رفت!

خونه ی دوستم هستیم،زنگ زدم که داری میای دنبالم گوزن و جاکاردی رو هم بیار!گفت باشه!وقتی اومددنبالممیگم زود بده بذارم اونا رو توی کالسکه ی معصومه،میگه مگه چی قرار بود بیارم!!!!

موقع خداحافظی به همسرجان میگم برنج و روغن و نمک رو اندازه ریختم توی پلوپز فقط بچرخونش تا روشن شه!اومدیم خونه میبینم پلوپز خاموشه!میگم خب حتماً برنجش آماده شده،دست میزنم میبینم سرده!بازم همسرجان میخنده و میگه وای یادم رفت!!!

داریم شام میخوریم،همسرجان چون دم عروب یه ته گیری کرده میل نداره!ساعت 11 میگم قبل از خواب ناهار فرداتون روو بریز توی قابلمه،صبح اذیت نشی!امده خورش روبریزه روی برنج،میگه مطمئنی این قورمه سبزیه؟!میگم آره!بازم ازم میپرسه!من بازم با اطمینان میگم آره خب!بعدش میگه لوبیاهاش کو پس!

یعنی تا پنج دقیقه جفتمون از این سوتی میخندیدیم!

همسرجان گفت دیگه تو باشی هی به من نگی حواست کجاست و چقدر فراموش کاری و ...!



»Mrs. Shin ساعت 3:39 عصر روز سه شنبه 92 اسفند 20

Lilypie Second Birthday tickers